|
http://alireza13shabani.ParsiBlog.com 
| ||
|
رفتیم مسافرت، تو خیابونای شهر گم شدیم. بلاخره با هزار بدبختی یه کتابفروشی پیدا کردم. رفتم به فروشندهه می گم نقشه دارید؟؟؟
می پرسه نقشه ی جغرافیایی؟؟؟
پَـــ نَ پَـــ یه نقشه ی شیطانی برای اختلاس تو بانک میخاستم...
با دختره رفتــیم بیرون تـُـف کردم تو جوب ، چپ چپ نگام میکنه،
گفتــم کارم زشـت بود؟ گفت پـَـَـ نَ پـَـَــــ حال کردم باهاش جوب بعــدی بزرگتــره ، بــرین توش !!... برا دفه اول رفتم مرکز اهدای خون , پرستاره می گه می خواین خون بدین؟
میگم: پَــــ نَ پَــــ خون آشامم اومدم یه چهار لیتری ببرم امشب مهمونی داریم! بعد نیم ساعت نوبتم شده میگه کارت ملی؟؟ میگم مگه کارت می خواد؟ میگه : پَـــ نَ پَــــ میتونی آزادم بزنی...لیتری700 آقای خون آشام.... تو خیابون از یه دختره خوشم اومد رفتم می گم ببخشید خانوم می تونم یه لحظه وقتتونو بگیرم
میگه: می خوای شماره بدی؟ گفتم بله اگه امکانش باشه اونم شمارمو گرفت زنگم زد خدایی اگه میگفتم پَـــ نَ پَــــ می پرید حیف بود......... میخوام برم خونه چشام قرمزه .... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟ میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
میگم پَــــ نَ پَــــ وایمیستم تا سبز شه بعد حرکت میکنم...
نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟
بچه هه به اذن خداوند میگه پَــــ نَ پَـــــ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم.... یه دوست آلمانی دارم اومده بود ایران، نصفه شب قلبش درد گرفت بردیمش بیمارستان، پرستاره میگه سکته کرده؟
میگم پـَـــ نَ پـَـــ دیدیم خوابه یواشکی آوردیمش ختنه ش کنیم...
دیدم صدای ناله داداشم از تو دستشویی میاد!در زدم گفتم چی شده؟خوبی؟باز کردم دیدم پخش زمین شده!میگم خوردی زمین؟
میگه پَـــ نَ پَــــ یکی منو ریده ول کرده رفته خواستم بیای سیفونو بکشی.... [ چهارشنبه 91/2/20 ] [ 2:37 عصر ] [ Alireza SHabani ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  | |
| [ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] | ||
